An open ending

19. چل تیکه (3)

دوشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

 دیشب خیلی حالم خوب بود .
 اصن فکرشو نمی کردم ساعت 12 یهو ورق برگرده . به محض دیدن گوشیم حالم بد شد . خیلی هم بد شد .
اصن نمی فهمیدم دارم چیکار می کنم . روی تختم کلی خرت و پرت ریخته بود . همه رو تا جایی که میشد هل دادم و یه گوشه ی کوچولو رو تمیز کردم و همونجا به حالت جنینی خودمو جا کردم  .. چشامو بسته بودم و فقط فک می کردم .  صدای تلویزیون رو میشنیدم و دیالوگ بین بازیگرا رو هم ، اما نمی تونستم درک کنم دارن چی می گن . هنگ بودم کامل . یه ساعت توی عالم خواب و بیداری بودم بعد خوابم برد ..
ساعت سه بیدار شدم و قلبم به شدت داشت می تپید ، خواب خیلی بدی دیدم . یه کابوس وحشتناک. یادمه یه اتاق تاریک بود و یه کلید که هرچی میزدمش چراغا روشن نمیشد و یه ادم مریض .
 هرچی داد می زدم یکی منو از دست این عوضی نجات بده ، هیچکس صدامو نمی شنید .. هیچکس نمی تونست بیاد کمک م کنه .. چون قبلش خودم درو قفل کرده بودم .. اه بگذریم ..
تا چار و نیم بیدار بودم . حتی فک کنم چن دقه ای تو سمپادیا هم انلاین شدم با چی و چ جوری و چرا شو اصلا یادم نیست ..
خیلی وقت از روشن شدن هوا گذشته بود و نور خورشید افتاده بود روی پرده ی اتاقم . حالم بهتر شده بود . در حدی که می تونستم درک کنم گرمم شده و الان توی اتاقم هستم .. بعد هم خوابم برده بود ..
 نور خورشید همیشه حالمو خوب می کنه . حتی اگه مریض باشم ،یا ترسیده باشم و یا به هردلیل دیگه ای شب نخوابیده باشم ،‌به محض دیدن نور خورشید و حس کردن گرماش حالم خوب میشه .. تموم حسای بدم از بین میرن ..

 یکم که خوابیدم گوشیم شروع کرد به زنگ خوردن .از ساعت 7 تا 9ونیم یه ادم بیکار بدون ذره ای توقف و استراحت ، به گوشیم زنگ می زد. پشت سرهم .
به نظر من باید اراده و تلاش رو از این مزاحم های تلفنی یاد بگیریم .ماشالله اینقدر با اراده و با همت ن .
این مزاحم من یه موجود سادیسمی تمام عیاره ! طفلک ساعت دو شب مثه چی (!) همش زنگ می زنه به گوشیم . از اون طرف صبح ساعت 7 بیداره و تا ساعت 9 و خورده ای همینطور در حال زنگ زدن به گوشی منه . جوابم که میدی ،‌سکوت پخش میشه فقط . خیلی اذیت میشم با اینکارش . به هر حال مزاحمه و قصدش رسوندن ازار و اذیته دیگه ..
[نکته ای که خیلی بهش دقت کردم اینه که این بیچاره تا 2 بیداره و در حال ایجاد مزاحمت !  از اون طرف ساعت 7 هم از خواب بلند میشه جهت ایجاد مزاحمت ! بعد من سال کنکورم مثه خرس می خوابیدم !  :)) ]

9 و نیم به بعد هم خوابیدم . که بهتر بود نمی خوابیدم .
شب خیلی بدی بود . مثه شبایی بود که تب داری و بدحال ، توی عالم خواب وبیداری سیر می کنی و در حال سروکله زدن با اوهام ت هستی .. دلم نمی خواد دوباره ، دیشب تکرار شه .
و تنها راهی که برای گریز از این شرایط و تکرار نشدنش به ذهنم میرسه خاموش کردن گوشیمه .
این گوشی لعنتی .. این گوشی کذایی ..
+
دلم برای مامان بزرگم تنگ شده . اگر یه ادم توی این دنیا باشه که نفس کشیدن های من در گرو بودن اون باشه ، خوب بودنم وابسته به حال اون باشه اون یه نفر مامان بزرگمه .
دلم می خواد بیاد خونه مون .. دلم می خواد پیشم باشه ..
+
ترو خدا وقتی حرف میزنید یکم به تاثیر کلماتتون روی طرف مقابل هم فکر کنید . جمله ای رو که به اسونی ازش استفاده می کنید ، ممکنه یکی رو داغون کنه..
عصبانی هستی ،‌قبول . من بد بودم ،‌قبول . کم کاری کردم ، قبول . اما هیچ کدوم از اینا ، دلیل قانع کننده ای نیستن برای اینکه منو در مقابل رگبار اون کلمه ها و جمله ها قرار بدی ..
یه لحظه به این فکر کردی که من چقدر له شدم ؟!
اینکه من حرفی نمی زنم با ری کشن خاصی نشون نمی دم به خاطر  درست بودن حرفای تو نیستا ! حتی به خاطر بیچاره و بی دلیل بودن من هم نیست .
به خاطر اینه که من مدت هاست حوصله ی قانع کردن دیگرون ُ‌ندارم . به خاطر اینه که دیگه سرو کله زدن با منطق داغونت درتوان من نیست .
یه دلیل دیگه هم داشت ..
 اونم این بود که خواستم حالت بهتر شه . چون تو برام عزیزی . حتی با وجود این حرفات .
+
خوب یا بد . غمزده یا خوشحال . اسون یا سخت .
من فقط میدونم که باید خوب باشم و شاد .
 باید شاد باشیم حتی در مواجهه این سختیا و دلتنگیا ، تا بازم بتونیم زندگی کنیم .
+
خدایا شکر ..


  • ۹۳/۰۶/۰۳
  • میم

نظرات (۲)

چقدر آشفته‌ای این روزها مهدیه‌ی عزیز...
امیدوارم خدا آرامشو بهت برگردونه...
روز عیدت هم مبارک :) روز دختر هم مبارک :)‌:*
سوسک وحشتناکه! وحشتناک!‌:دی
پاسخ:
: بغل
عیدت مبارک دوستم :*
پاسخ:
مرسی مهسای عزیزم !

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی