
by : tamypu
- ۰ نظر
- ۲۱ شهریور ۹۲ ، ۱۷:۵۹
هفته ی پیش حدود 8-9 جعبه ی بزرگ از وسایلم رو ریختم دور . یه مشت خرت و پرت اضافه که در طول این 17 سال زندگیم روی کره ی خاکی ، روز به روز به تعداد و مقدارشون اضافه میشد ..
مامان هم دیروز اعلام کرد که قصد داره pc و مودم رو جمع کنه و اگه امکانش باشه pc رو اهدا کنه به یه مدرسه .
گوشی ِ عزیز تر از جانم هم یه هفته ای هست که تو کشوی اقای مشاور داره خاک می خوره .
راستی ..
اقای الف هم رفت ..
اقای الف و گوشی و متعلقاتش و نت و ادم هاش ، ذهنم رو شلوغ می کنن . از اینکه فرصتی پیش اومده تا از زندگیم حذف بشن خوشحالم .
همه
ی این حذفیات باعث شده این روزام خیلی خالی باشن و این خلا رو با درس
خوندن و فک کردن به حرف ها و توصیه های اقای مشاور پر کنم !
درس خوندن و کلاس رفتن و ازمون دادن های این تابستونم خیلی زیاد بود .
دلم
میخواد از کنکوری که در پیش دارم بگیرم نتیجه ی دلخواه امو . بعد از کلی
اه و ناله و اشک ریختن برای قبول نشدن توی مرحله دو حالا می تونم منطقی تر
به ماجرا نگاه کنم . من برای المپیاد در حد توانم تلاش نکردم . اما برای
کنکور این کارو خواهم کرد .
احتمالا این وبلاگ هم تا تابستان 93 به روز نمیشه . علتش این نیست که درگیر درس ام و شاخ ام و این حرفا .. نه .. فقط حدس میزنم حوصله ی وبلاگ نویسی رو نداشته باشم .
+
حس مثبتی دارم نسبت به پاییز پیش رو:)