An open ending

12. همه چی فعلا آرومه ..

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۵۱ ب.ظ

خب در دوسه روز اخیر من به طرز خجالت اوری حالم خوب بود و خوب هست! نمی دونم چه چیزی باعث شده این خوشبینی مفرط در من به وجود بیاد ! [گاها در حد باب اسفنجی حتی!] و به این شدت به روزهای اتی امیدوار بشم .. اما هستم . نمی دونم چرا . همیشه توی زندگی م حس می کردم باید ادمی باشه که خوشحالم کنه . باید دستی باشه که غم هامو کنار بزنه باید یک نفر روی کره ی زمین باشه که با حرف هاش در من امید رو ایجاد کنه .. اما حالا می تونم احساسات بدم رو کنترل کنم و از این بابت خوشحالم . نمی خوام غم بد دادن کنکور و صاحب شدن اون رتبه ی بدشکل ، طولانی بشه و افسرده م کنه ..
من خوبم ..
و دلم نمی خواد هیچ چیزی این حال خوش رو از من بگیره ..

+
از بعد از کنکور ، این طولانی ترین زمانی بوده که احساس من پایدار و ثابت بوده . در حدی که گاهی نگران میشم وبه خودم هشدار می دم:
خجالت بکش ! ناسلامتی اون رتبه ی نجومی مال تو بوده ها! الان باید ناراحت و دپرس باشی ! 

+

این راسته که آدما عادت می کنن به شرایط جدیدی که درش قرار گرفتن و بعد از مدتی هم احساس خوشبختی می کنن ؟!
اخه پشت کنکوری بودن برای من لقمه ی بزرگی بود که نمی تونستم قورتش بدم و هضمش کنم .. اینکه الان آرومم و خدا رو شاکر ، نکنه به خاطر عادت کردنم به شرایط موجوده ؟! شاید اگه پرستاری تربت حیدریه هم می زدم و می رفتم بعد از یه ماه به همین اندازه اروم بودم و خدارو شاکر ..




  • ۹۳/۰۵/۲۰
  • میم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی