An open ending

۱۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

7

باید تقویمم رو باز کنم و دور دیروز خط بکشم و زیرش بنویسم من بدترین دختر دنیا بودم .
دیروز با مامان دعوا کردم . بعد هم بغ کرده نشستم گوشه ی اتاقم و  تا سحر لب به چیزی نزدم . اخه خیلی از خودم بدم اومده بود . خیلی دلم می خواست برم بمیرم . اونقدر ناراحت بودم که به گرسنگی وتشنگی فکر نمی کردم ..
لحن خوبی نداشتم .. خیلی ناراحتم .
حس میکنم ادم مزخرفی ام که به خودم اجازه دادم با مامان اونطوری صحبت کنم  .. وقتی که میدونم حق با اونه ..
من یه دختر بچه ی احمق و لوسم .. که همیشه اشتباه می کنم .
اَه ..


  • ۱ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۳۲
  • میم

باز دوباره افطاری ..
و باز دوباره هجوم سئوالاتی مثل:
کنکور چطور بود ؟ خوب دادی ؟ نتیجه هاتون کی اعلام میشه ؟ و.. [صرف نظر میکنم از بیشعورانی که وارد جزئیات میشن و می پرسند :‌شیمی رو چیکار کردی؟ زیست ُ‌چطور دادی؟ و..]
اینطور مواقع دلم می خواد بمیرم و البته قبلش در جوابشون گفته باشم : به تو چه خب!

نمی دونم از روی فضولی و کنجکاوی می پرسند یا دلسوزی .. به هر حال اینها همون ادم هایی هستند که با مقایسه ی من با دیگرون و حرف زدن پشت سرم بخاطر غیبت هام در میهمانی ها ، روح و روان من رو در یک سال اخیر به شدت اشفته کردند .

+

امشب یه جمله ی خبری هم اضافه شده بود : " نتیجه هاتون 12 مرداد میاد هااا!"
:ِّ|



  • ۰ نظر
  • ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۳
  • میم